بازی هایی که با باختن در آن پیشروی خواهید کرد
در بیشتر آثار دنیای گیم باخت معمولا به عنوان شکست در جریان گیم پلی محسوب میشود، اما در بازی های شبیه به سبک روگ لایک شکست بخش مهمی از جریان بازی به حساب میآید. در عناوینی این چنینی هر بار که بازیکنان با صفحه باخت روبرو میشوند، تاکتیک جدیدتری را در نبردهای آینده میآموزند و حتی هر بار شکست میتواند تبدیل به یک راه برای پیشروی شود. وقتی از این زاویه به هر باخت بازیکن نگاه کنیم، شاید هر کدام از باختهای بازیکنان به عنوان «پیروزی» معنا و تأثیر مختص به خودش را داشته باشد. همراه پارسی گیم باشید.
بازی های شبیه به سبک روگ لایک که نباید از دست دهید
1) بازی Returnal
2) بازی The Binding of Isaac
3) بازی Hades
4) بازی Fear & Hunger
5) بازی Dead Cells
6) بازی Slay the Spire
7) بازی Darkest Dungeon
8) مجموعه Dark Souls
کلام پایانی
1) بازی Returnal
2) بازی The Binding of Isaac
3) بازی Hades
4) بازی Fear & Hunger
5) بازی Dead Cells
6) بازی Slay the Spire
7) بازی Darkest Dungeon
8) مجموعه Dark Souls
کلام پایانی
بازی های شبیه به سبک روگ لایک که نباید از دست دهید
هر کدام از گیمرها میتوانند در نبردهای بسیار زیادی شرکت کنند و هرکدام از درگیریها ممکن است همراستا با شانس بازیکنان نیز شوند. به هرحال رنج بردن از باختهای پشت سر هم و تلاش برای پیش بردن گیم پلی بازی در تمام بازی های شبیه به سبک روگ لایک به خوبی مشاهده میشود. اگر هر بازیکن شکستهای اجتناب ناپذیرش را بپذیرد، با احساسی عمیقتر و تجربهای ماندگارتری مواجه خواهد شد. شکست دادن یک باس که از اون شاید 50 بار شکست خوردهاید همیشه در ذهنتان جایگاه خودش را پیدا میکند و به عنوان موضوعی فراتر از هر مسیر پیشرفت معمولی شناخته میشود.
1) بازی Returnal
در بین بازی های شبیه به سبک روگ لایک عنوان Returnal ، بازیکنان را در یک کابوس بی پایان گرفتار می کند و تمام بخشهای داستانی در سیارهای به نام Atropos پیش میرود. هر بار که در جریان بازی با مرگ روبرو شوید، زمان به عقب برمیگردد و باید با مهارت های جدیدتر همان چرخه را تا پایان ادامه دهید. محیط بازی به گونهای طراحی شده است که شما را در ناامیدی از پیروزی قرار دهد، ولی با هر بار باختن پرده از رازهای جدیدتری برداشته خواهد شد. در آثار این چنینی شکست زمینه ساز پیشرفتهای آینده محسوب میشود و هر باخت کشف جدید در قسمتهای روایی بازی خواهد بود.
دنیای بازی های شبیه به سبک روگ لایک معمولا عمق زیادی دارد و یک عنوان جدید باید تمام تلاش خودش را برای رسیدن به جایگاه مناسبش را انجام دهد. هویت اصلی این اثر در یک ساعت ابتدایی گیم پلی شکل واقعی خودش را پیدا میکند. این کار با پا گذاشتن بازیکنان به دنیای عجیب و غریب بازی شکل میگیرد و در همان لحظات شما مجموعه فیلم بیگانه را به خاطر میآورید. البته در این اثر بیشتر چیزی شبیه به نابودی یک تمدن بزرگ را به تماشا مینشینید و طبیعت قدرت واقعی خودش را به جهان نشان نمیدهد.
با اینکه قدرت طبیعت در بخشهای مختلف بازی کاملا مشهود است، ولی آثار تمدن از بینرفته داستان بازی نیز از پیشزمینه آن کلا به چشم میآید. در جریان گیم پلی متوجه قدم گذاشتن روی یک تمدن نابود شده بیگانه خواهید شد و با نسخه نابودشده یک سیاره شگفتانگیز ملاقات میکنید. در فضای جذاب و پراسترس بازی، چاشنی وحشت نیز به جریان گیم پلی ملحق میشود. بنابراین یک ترس زیرپوستی و ناشناخته تا پایان این عنوان شما را همراهی میکند. همزمان که گیمرها با وحشت در قسمتهای گوناگون بازی مواجه میشوند، باید طعم بارها و بارها باختن در برابر باسهای مختلف را نیز از نزدیک لمس کنند.
2) بازی The Binding of Isaac
شاید در نگاه اول بازی The Binding of Isaac فقط به عنوان یک اثر ساده و خشن به نظر برسد، ولی در پس زمینه این بازی مفاهیم و نمادهای فراوانی وجود دارد. تیم توسعهدهنده از کتاب مقدس برای داستان اصلی بازی الهام گرفتهاند. در بخشی از این کتاب خدا از ابراهیم میخواهد که فرزندش خودش را قربانی کند و همین روایت مذهبی داستان بازی را که نشانههای ایمان کور، ترس، گناه و زخمهای روحی دوران کودکی همراه خودش دارد را بسازد. در ادامه مادر آیزک از سوی خدا میشنود که باید فرزند خودش را قربانی کند و همین نقطه در واقع شروع آسیبهای ذهن کودک داستان خواهد بود.
بیشتر منتقدان بازی فکر میکنند که تمام جریانهای داستان در اصل بازتاب ذهن آشفته و آسیبدیده خود ایزاک است. آیزک در داستان این اثر خاص شاید در واقع به عمق کابوسهای خودش سفر میکند تا اینکه اتفاقات یک دنیای واقعی را به روایت کند. در این اثر متفاوت و دوستداشتنی، هر چیز مفهوم خودش را دارد، برای مثال هر اشک به عنوان نمادی از درد و رهایی شناخته میشود. آیتمهایی مثل شرم، گناه و ترس از جسم بدن ایزاک را دار تغییرات زیادی میکنند و هرکدام از دشمنان بازی چهرههایی از ترسها و خاطرات سرکوب شدهاند.
ترسهای جسمی و روانی المانهایی هستند که از تمام ظرفیتهای آنها برای ساختن یک داستان جذاب کمک گرفته میشود. حالا دیگر رنج و مرگ به عنوان تنبیه دیده نمیشوند، بلکه بخشی از مسیر رشد برای کاراکتر داستان ما خواهند بود. طنز تاریک در کنار یک روایت مذهبی قرار گرفته است تا نقطه عطفی باشد برای عنوانی که کمتر شبیه به آن را در بازی های شبیه به سبک روگ لایک دیدهایم. در دنیای Isaac، فرشتهها و شیاطین مرز مشخصی ندارند، خیر و شر در هم تنیده شدهاند و بازی دائماً از بازیکن میخواهد تا با باورهای خودش روبهرو شود.
3) بازی Hades
استودیوی Supergiant Games یک عنوان درخشان را با ترکیب بخشهای روایی و گیم پلی در سالهای اخیر گذشته طراحی کرده است. شاید در نگاه اول بازی Hades تنها یک عنوان روگلایک به نظر برسد ولی منتقدان خارجی تصور میکنند که این اثر پا فراتر از یک عنوان ساده میگذارد و تجربهای فلسفی درباره شکست، اراده و شناخت خویشتن را ارائه میدهد. روایت عنوان Hades از طنز سیاه برای سکانسهای داستانی خودش استفاده میکند و همان ابتدا برای بازیکنان لحظات سرگرم کنندهای را میسازد.
شما در نقش Zagreus، پسر خدای مرگ (Hades)، میکوشید از دنیای مردگان فرار کنید. با هر بار تصمیم برای فرار از دنیای بازی بار دیگر به نقطهی آغاز بازمیگردید. این بازگشت مداوم تنها بخشی از مکانیک بازی نیست، بلکه بازی میخواهد به شما بفهماند که انسانها به صورت مدام از سرنوشت واقعی خودشان میگریزند. زمانی که مرگ با شخصیت اصلی بازی گفت گو میکند، بخشهای نامفهوم بازی معناتر از گذشته خواهند شد. در اینجا تمام شکستها دیگر مثل قبل حالت خستهکنندهای ندارند.
این اثر تمام شکستهای بازیکنان را تبدیل به بخش مهمی از جریان گیم پلی کرده است و تعادلی خوبی را بین هیجان و کنترل کاراکتر در بخشهای مختلف بازی میبینیم. هر کدام از سلاحهای بازی حس منحصربهفردی دارد، قدرتهای خدایان یونان در کنار سبک مبارزهی بازیکن به هر کدام از نبردهای بازی ساختار تازهتری میبخشد. برای اینکه مراحل بازی بیش از حد برای گیمرها تکراری نشود، سیستم پاداشدهی را برای آن در نظر گرفتهاند. به همین منظور این اثر از شکست بازیکنان برای رشد روند گیم پلی استفاده میکند و به هیچوجه شکست نشانهای از ضعف محسوب نمیشود.
4) بازی Fear & Hunger
استودیو کوچکی به نام Miro Haverinen زحمت ساخت این بازی خاص را کشیده است که در نگاه اول شبیه یک RPG پیکسلی معمولی به نظر میرسد. زمانی که در دالانهای تاریک و ترسناک زندانهای بازی قدم میزنید متوجه سختترین، بیرحمترین و عمیقترین عنوان وحشتناک مستقل خواهید شد. همه چیز به مرگ ختم نمیشود، بلکه تازه بعد از مرگ شخصیتهای بازی تجربه جدیدتری به گیمپلی اضافه میشود. بازیکن در محیطی پر از تله، بیماری، شکنجه و اتفاقات عجیب و غریب قرار میگیرد و برای زنده ماندن باید با مدیریت محدودترین منابع ممکن، تصمیمهایی اخلاقی و دردناک بگیرد.
شما با یک سیستم مبارزهای نوبتی سرو کار دارید که کاملا یک ساختار تاکتیکی دارد. برای اینکه آسیب کمتری وارد کنید میتوانید بخشهای غیر حیاتی دشمنان مثل دست و پای آنها را هدف بگیرید. با این حال به خاطر داشته باشید که هر ریسک در زمان دفاع یا حمله میتواند به قیمت جان کاراکتر اصلی بازی تمام شود. مرگ ناگهانی، جراحت دائمی یا حتی جنون ذهنی شخصیتها، بخشی از چرخهی طبیعی به حساب میآیند، پس نگران اتفاقهای این چنینی نباشید. طراحی بازی به صورتی شکل گرفته که کاملا ظالمانه به نظر برسد و جهان بازی در واقع هیچ اهمیتی به بازیکنان نمیدهد.
شما با یک خط روایی کلاسیک روبرو نمیشوید و خبری از شخصیتهای سفید یا سیاه نیست. روایت بازی از طریق یادداشتها، مکالمههای پراکنده و نمادهای اسطورهای شکل میگیرد. اساطیر اروپایی، فلسفهی اگزیستانسیالیسم و حتی ادبیات لاوکرفتی نقش بر رنگی در شکلگیری دنیای این اثر عیب و دوستداشتنی دارند. هر شخصیت برای پیدا کردن معنا، قدرت یا رهایی وارد دخمه میشوند، اما بیشترشان به تدریج در تاریکی فرو میروند. شاید در نظر اول مفهوم ترس از مرگ بیشتر خودشان را نشان دهد، اما بعدها میفهمید که در واقع همه چیز در مورد ترس از بیمعنایی است.
5) بازی Dead Cells
با ساخت این بازی استودیوی فرانسوی Motion Twin میان یک بیرحمی تمام عیار و زیبایی تعادلی خیرهکننده برقرار میکند. شما با ترکیبی استادانه از سبکهای Roguelike و Metroidvania روبرو هستید که تجربه مرگ به معنی پایان همه چیز نیست، بلکه قسمت مهمی از مسیر رشد کاراکتر بازی به حساب میآید. مرگ به شخصیت بازی Dead Cells زندگی جدیدی میبخشد و حالا با فردی روبرو هستیم که بیکلام، بیگذشته، اما سرشار از اراده است. فلسفه بازی براساس اینکه مرگ را بخش از تکامل میداند در این سکانس به خوبی به دیده میشود. با هر بار باختن در جریانهای نبرد بازی شاید چیزی را از دست دهید، ولی تاکتیکهای جدیدتری برای مبارزه یاد میگیرید.
درگیریها معمولا در مرگبارترین شکل ممکن جریان دارند و کنترل شخصیت بازی اغلب روان پیش میرود تا بازیکنان هیچگونه بی عدالتی را در جریان نبردها حس نکنند. برای سلاحها و مهارتهای کاراکتر یک سیستم متنوع طراحی شده است که شمشیرهای سریع، کمانهای شعلهور، تلهها را دربرمیگیرد. همینطور استفاده مناسب از برخی از برجکها در میدان نبرد همه چیز را به نفع شما تمام میکند. با پیدا کردن ریتم نبرد، بازی به یک رقص خونین تبدیل میشود.
گیمرها باید دقیقا بدانید که چه زمانهای برای دفاع و جاخالی مناسب ترند و در چه مواقعی باید ضربههای دقیق خودشان را وارد کنند. بیشتر منتقدان روند مبارزهای این اثر نسبت به بازی های شبیه به سبک روگ لایک را روانتر و لذتبخشتر میدانند. امکان دارد مرگ چندین بار شما را به قدم اولتان بازگرداند، ولی بخش زیادی از پیشرفتهای شما همیشه محفوظ میماند. سلاحها، قابلیتها و میانبرهای دائمی در این چرخه بیپایان به صورت خودکار باز میشوند و کار را آسانتر از گذشته میکنند. به این ترتیب، هر شکست قدمی به سوی قدرت بیشتر خواهد بود.
6) بازی Slay the Spire
شاید در نگاه اول با یک بازی کارتی ساده براساس ساختار روگ لایک مواجه باشیم، اما در پشت همین کارتهای به بهترین بک لینک اصطلاح ساده مسیرهای اضطرابآور و هیولاهایی ترسناک پنهان شدهاند. جریان این اثر هوشمندانهترین و تحلیلیترین طراحیهای دههی اخیر را در دل خودش دارد و میان شانس، مهارت و یادگیری تعادلی یک مکانیزم دقیق را پیادهسازی میکند. در جریان گیم پلی، گیمرها بین خطر و امنیت قرار میگیرند و باید بین بقا و پاداش وسوسهانگیز تنها یک مورد را انتخاب کنند. برای رسیدن به پاداش باید راهی مسیرهای دشوار شوند که امکان مرگ در هر لحظه آن وجود دارد.
هر تصمیم که در روند بازی Slay the Spire گرفته میشود، حتی کوچکترین آن تاثیرات خودش را روی بخشهای مهم این اثر میگذارد. بنابراین تمام تصمیمهای بازیکنان (انتخاب کارت و مسیر حرکت) ثبت و تحلیل میشود تا تعادل بازی حفظ گردد. هیچ کدام از کارتها یا پاداشهای این عنوان بدون دلیل وارد جریان گیم پلی نمیشوند و همین جریان بین شانس و مهارت تعادل مناسبی برقرار شود. بازی به صورتی طراحی شده است تا بازیکنان را مجبور کند تا بیشتر ببازند و از هر قسمت از بازی مهارتهای جدیدتری یاد بگیرند. شکست نقش مهمی را در بازی ایفا میکند و به عنوان چرخه اصلی یادگیری گیمرها کار خودش را انجام میدهد.
با هر بار باختن اطلاعات جدیدتری در اختیار بازیکنان قرار میگیرد تا در انتخاب کارتها و مسیرها از تاکتیکهای حساب شدهتری کمک بگیرند. اتفاقاتی که در جریان این اثر رخ میدهد روی جریان آن تاثیر میگذارند، ولی به هیچ عنوان نقش تعیینکنندهای ندارند. با تصمیمات درست هر بازیکن امکان وقع رویدادهای بد تا حد زیادی کاهش پیدا میکند. شاید دشوار بودن این اثر برای بعضی از گیمرها خستهکننده به نظر برسد، ولی با کمی صبور بودن به مرور زمان همین سختی تبدیل به یکی از جذابیت بخشهای بازی خواهد شد.
7) بازی Darkest Dungeon
در میان آثار نقش آفرینی مدرن بازی Darkest Dungeon جایگاه بسیار ویژهای دارد. استودیوی Red Hook زحمت خلق این عنوان را کشیده است که در آن نه با هیجان نبرد، بلکه با ترس، اضطراب و فشار روانی بازیکن را درگیر میکند. شاید واژه پیروزی در این اثر مفهوم چندانی نداشته باشد و بازیکنان مجبور شوند که فقط به دوام آوردن بیشتر فکر کنند. همینطور باید مهارت مقابله با تاریکیهای روانی را در خودشان قدرت ببخشند. استرس یکی از مهمترین سلاحهای این عنوان محسوب میشود و با آن سلامت روان کاراکترهای بازی را تحت تاثیر قرار میدهد.
هر کدام از شخصیتهای این اثر نوار استرس مخصوص خودشان را دارد و با انجام هر نبرد سخت، هر ضربه غیرمنتظره یا حتی دیدن مرگ یکی از همراهان پر میشود. شما باید مراقب پر شدن این نوار باشید؛ زیرا امکان دارد کاراکترتان دچار یکی از حالتهای روانی منفی (Afflictions) شود. یک حالت میتواند به شخصیت حس خود تخریبی بدهد یا اینکه او را درگیر یک پارانویای فلجکننده کند. گاهی اوقات فروپاشیهای روانی نشانه سقوط نیستند و حالت Virtue برای هر کدام از کاراکترهای اصلی رخ میدهد. این لحظه یکی از نادرترین اتفاقات در دنیای بیرحم بازی به حساب میآید.
جریان گیم پلی بازی به صورت تاکتیکی نوبتی پیش میرود و هر کدام از تصمیمات بازیکنان میتواند برای قهرمانان بار روانی سنگینی داشته باشد. اگر هرکدام از شخصیتها در جریان گیم پلی بمیرند، استراتژیها را باید دوباره با نظم بیشتری شکل دهید. این مورد را نیز در نظر بگیرید که با تغییر جایگاه هر کدام از کاراکترها برخی از مهارتها قابلیت اجرایی خودشان را از دست میدهند. بنابراین کوچکترین اشتباه یا بدشانسی میتواند تاثیر خودش را روی روند بازی داشته باشد. هرکدام از تصمیمات و حرکتهای اشتباه مانند زخم یک چاقو میتواند برای بازیکنان حس دردناک خودش را انتقال دهد.
8) مجموعه Dark Souls
نسخههای این مجموعه به واسطه طراحی، بخشهای روایی جداب و تعامل بازیکن با شکست و امید به تجربهای فلسفی و روانشناختی تبدیل شدهاند. نحوه برخورد با شکست در عناوین مختلف این فرنچایز کاملا متفاوت است و شباهت زیادی به بازی های شبیه به سبک روگ لایک دارد. با هر بار مرگ شخصیت بازی، تکنیکها و نحوه برخورد متفاوتتری را با باسها و دشمنان بازی یاد میگیرید. بیشتر گیمرها با تجربه این اثر قصد دارند با افسردگی و اضطرابهای خودشان روبرو شوند. هر بار که شکست میخورید، میزان صبر و تابآوری شما افزایش پیدا خواهد کرد و همین نکته درس بزرگی را در زندگی به ما میدهد.
بیشتر آثار بزرگ صنعت گیم اغلب داستان خودشان را به صورت مستقیم در اختیار بازیکنان قرار میدهند، اما در این سری طرفداران سولز لایک باید از هوش و کنجکاوی خودشان برای درک بخشهای داستانی کمک بگیرند. هیچ کدام از کاتسینها یا دیالوگهای شخصیتهای بازی مطلب خاصی در مورد داستان اصلی نمیگویند. همین مورد بازیکن را مجبور میکند که خودش با جستجو کردن مفاهیم، معناهای هر بخش را بهتر بفهمد. مکانیزم نبردها به گونه طراحی شدهاند که در ضمن احترام به دشمنان، باید از زمانبندیهای مناسبی برای دفاع یا حمله استفاده کنید.
هر کدام از ضربهها و جاخالیهای کاراکتر مبنای خودشان را دارند و هیچ حرکتی بدون دلیل انجام نمیشود. شاید درگیریهای گیم پلی این مجموعه گفتوگوی بیکلام میان بازیکن و جهان بیرحم بازی باشد. به هر حال گیمرها به خوبی میآموزند که عجله بی مورد نمیتواند حافظ جان آنها باشد، بنابراین کاملا باید صبور باشند. برای برخی از گیمرها این دشواری میتواند حسی خوبی را منتقل نکند و گنگ بودن داستان نیز حسابی آنها را کلافه کند. با این حال همین ویژگیها تمام عناوین این سری را تبدیل به یکی از خاصترین فرنچایزهای حال حاضر میکند. تیم سازنده این مجموعه قصد راضی کردن تمام گیمرها را ندارد و میخواهد بازیکن را به صبور بودن و دوام آوردن در برابر چالشهای طاقتفرسا دعوت کند.
کلام پایانی
در نهایت، بازی های شبیه به سبک روگ لایک بیش از آنکه دربارهی شکست باشند، دربارهی یادگیری از شکستاند. آنها به بازیکن یاد میدهند که پیشرفت، نه در رسیدن به مقصد، بلکه در تکرار مسیر است؛ هر مرگ، درسی تازه، و هر بازگشت، فرصتی برای بهتر شدن. این بازیها با ترکیب تصادفیبودن مراحل، چالشهای بیپایان و حس پیشبینیناپذیری، نوعی از هیجان را ارائه میدهند که در هیچ ژانر دیگری یافت نمیشود. روگلایکها بازیکنان را مجبور میکنند در لحظه تصمیم بگیرد، استراتژی بسازد و از اشتباهاتش معنا استخراج کند و درست همین چرخه است که باعث ماندگاری آنها شده. در دنیایی که بازیها اغلب به دنبال آسانسازی تجربهاند، روگلایکها جسورانه مسیر عکس را میروند؛ نه برای آزار بازیکن، بلکه برای آنکه او را به چالش واقعی و رشد ذهنی دعوت کنند. در پایان، روگلایکها بیش از هر چیز، یادآور این حقیقتاند که شکست پایان راه نیست، بلکه بخشی از سفر است؛ سفری که در هر بار شروع دوباره، ما را اندکی به درک بهترِ خودمان نزدیکتر میکند.
راهنمای دانلود
اگر نرم افزار مدیریت دانلود ندارید، قبل از دانلود هرگونه فایلی، یک نرم افزار مدیریت دانلود مانند IDM و یا FlashGet نصب کنید.
برای دانلود، به روی عبارت “دانلود” کلیک کنید و منتظر بمانید تا پنجره مربوطه ظاهر شود سپس محل ذخیره شدن فایل را انتخاب کنید و منتظر بمانید تا دانلود تمام شود.
در صورت بروز مشکل در دانلود فایل ها تنها کافی است در پایین مطالب سایت، گزارش خرابی لینک را ارسال نمایید.
فایل های قرار داده شده برای دانلود به منظور کاهش حجم و دریافت سریعتر فشرده شده اند، برای خارج سازی فایل ها از حالت فشرده از نرم افزار Winrar و یا مشابه آن استفاده کنید.
چنانچه در مقابل لینک دانلود عبارت بخش اول، دوم و … مشاهده کردید تمام بخش ها می بایستی حتماً دانلود شود تا فایل قابل استفاده باشد.
کلمه رمز جهت بازگشایی فایل فشرده عبارت www.par30game.ir می باشد. تمامی حروف را می بایستی به صورت کوچک تایپ کنید و در هنگام تایپ به وضعیت EN/FA کیبورد خود توجه داشته باشید همچنین بهتر است کلمه رمز را تایپ کنید و از Copy-Paste آن بپرهیزید.
چنانچه در هنگام خارج سازی فایل از حالت فشرده با پیغام CRC مواجه شدید، در صورتی که کلمه رمز را درست وارد کرده باشید. فایل به صورت خراب دانلود شده است و می بایستی مجدداً آن را دانلود کنید.
فایل های کرک به دلیل ماهیت عملکرد در هنگام استفاده ممکن است توسط آنتی ویروس ها به عنوان فایل خطرناک شناسایی شوند در این گونه مواقع به صورت موقت آنتی ویروس خود را غیر فعال کنید.
تمامی زیر دامنه های پارسی گیم که فایل های دانلودی بر روی آنها قرار گرفته اند در سرور های ایران هستند و ترافیک داخلی و نیم بها محاسبه خواهند شد.
در صورتی که ISP شما این مسئله را نقض کرده است از طریق فرم شکایت سازمان ارتباطات رادیویی به نشانی www.195.cra.ir ، این مسئله را پیگیری بفرمایید و نتیجه را به تیم ما اعلام کنید.
گزارش خرابی لینک
نام شما (الزامی)
ایمیل شما (الزامی)
لینک های مشکل دار را وارد نمایید (الزامی)
Δ document.getElementById( “ak_js_1” ).setAttribute( “value”, ( new Date() ).getTime() );
کد QR
گزارش نسخه جدید
نام شما (الزامی)
ایمیل شما (الزامی)
گزارش مشکل (الزامی)
—لطفا یک گزینه را انتخاب کنید— نسخه جدید خرابی فایل نداشتن لینک دانلود یا تریلر مغایر شئونات اسلامی
توضیحات (الزامی)
Δ document.getElementById( “ak_js_2” ).setAttribute( “value”, ( new Date() ).getTime() );

آخرین دیدگاهها